چگونه کودک به حرف می‌آید؟
تاريخ : 4 / 7 / 1391برچسب:, | 7 | نويسنده : مجتبی رحیمی نیا

پس از یکی دو ماه که این اعصاب رشد یافت، کودک قادر به دیدن مادرش می‌شود.

بر اثر دیدن مکرر چیزی،‌ مرکز حافظه برای مرئیات، در مغز کودک رشد می‌یابد. برخوردهای مکرر وی با مادرش، پی در پی ادراک‌هایی برایش پدید می‌آورد؛ ادراک‌هایی که همه در همان مرکز ثبت می‌شوند.

تازه در این مرحله است که کودک مادر خود را می‌شناسد.

هنگامی که مادر متوجه این مرحله از رشد کودک خویش می‌شود، شروع به معرفی خود می‌کند؛ یعنی گاه و بی‌گاه به خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «مادر» یا «مامان».

در آغاز، کودک قادر به شنیدن نیست؛ ولی هم‌چنان که اعصابش به تدریج رشد می‌یابد، به شنیدن هم توانا می‌شود. آن‌گاه بر اثر تکرار، مرکز حافظه برای مسموعات، در مغزش پیدا می‌شود و کم‌کم معنای کلمه «مادر» را درک می‌کند و مفهوم آن را خوب به ذهن می‌سپارد.

در این مرحله، مادر باید به فرزند خود حرف زدن بیاموزد؛ مثلا بر اثر تکرار کلمه «مادر» یک واقعه مهم برای کودک روی می‌دهد؛ یعنی میان تصویر مادر که در مرکز بینایی مغز وی نقش می‌بندد، با ادراک صدایی که از گفتن آن کلمه برخاسته و به مرکز شنوایی مغز وی راه یافته است، رابطه‌ای برقرار می‌شود.
چنین رویدادی را تداعی می‌گویند. یعنی اکنون کودک نه تنها چهره مادر را باز می‌شناسد، بلکه وقتی او را می‌بیند به یاد کلمه «مادر» هم می‌افتد.

از این پس کودک شروع به تقلید از مادر خود می‌کند. کلمه «مادر» را بی‌آنکه بر زبان بیاورد، فعلا در ذهن خود جایگزین می‌سازد، و می‌کوشد تا رفته‌رفته آن را ادا نیز بکند. بر اثر کوشش‌های مکرر، هربار که مادر خود را می‌بیند، عضله‌های صورتش را به حرکت درمی‌آورد و سرانجام این توانایی را در خود ایجاد می‌کند که بگوید: «مادر».
اما مادر در چنین حالی چون می‌بیند که کودکش قادر به تکلم شده است، از شادی در پوست خود نمی‌گنجد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: